از اُخرا تا سیاه استخوان

از اُخرا تا سیاه استخوان

اولین رنگدانه‌های مورد استفاده بشر چه بودند، چگونه ساخته شدند و آیا هنوز هم مورد استفاده قرار می‌گیرند؟

با مطالعه و بررسی های علمی بر روی بقایای باستانی خلاقیت بشر، تصاویر زنده‌ای از حیوانات، انسان‌ها و ارواح را می بینیم که با استفاده از ماده گل اخرا ساخته شده‌اند و لذا شواهدی هستند که  استفاده از آنها به ۲۵۰ هزار سال پیش برمی‌گردد. رنگدانه گل اخرا، جزو رنگدانه‌های طبیعی خاکی حاوی آهن، طیف متنوعی از رنگ‌های زرد، قرمز و قهوه‌ای را ارائه می‌دهند.

در ابتدایی‌ترین شکل خود، این رنگدانه‌ها را می‌توان به راحتی جمع‌آوری یا استخراج کرد و سپس آنها را روی سنگ سخت‌، آسیاب کرد و با افزودن آب، آنها را به یک ماده سیال تبدیل کرد. با تکامل تمدن‌ها، اصلاح این فرآیند شامل شستن گل اخری برای از بین بردن ناخالصی‌ها و سپس خشک کردن و آسیاب کردن دقیق آنها به پودر رنگی یا رنگیزه بود.

اُکرهای زرد، که به عنوان نوعی ناخالص از اکسید آهن به نام لیمونیت شناخته می‌شوند، می‌توانند از طریق برشته شدن نیز تغییر شکل دهند. اعمال حرارت متوسط، رنگ زرد را به نارنجی تغییر می‌دهد، در حالی که حرارت قوی‌تر منجر به رنگ قرمز پر جنب و جوش می‌شود. اُکرهای قرمز برشته شده، که اغلب به عنوان "سوخته" (به عنوان مثال، سینای سوخته) شناخته می‌شوند، طیفی از رنگ‌ها را ایجاد می‌کنند که از طریق این فرآیند گرمایش کنترل شده ایجاد می‌شوند. در مقابل، اُکرهای قرمز طبیعی حاوی غلظت بالاتری از اکسید آهن بی‌آب، به ویژه هماتیت هستند که مجموعه‌ای غنی از سایه‌ها، رنگ‌ها و سطوح شفافیت را فراهم می‌کنند.

شیوه باستانی استفاده از اُکرها نه تنها گواهی بر میراث هنری ما است، بلکه بر ابتکار و خلاقیت تمدن‌های اولیه در مهار رنگ‌های پر جنب و جوش نهفته در خود زمین نیز تأکید دارد. درک تاریخچه رنگدانه‌ها، ریشه‌ها و کاربردهای آنها نه تنها به رشته باستان شناسی و حفاظت و مرمت آثار کمک می‌کند، بلکه عنصری اساسی در احراز هویت و اصالت آثار هنری است.

سفید استخوانی

ساخت سفید استخوانی شامل سوزاندن استخوان‌ها در آتش‌های روباز تا زمانی که تمام مواد آلی آن مصرف شود، بود و استخوان را در حالت خاکستر مانند باقی می‌گذاشت. آثار استفاده از سفید استخوانی به دوران نوسنگی برمی‌گردد و آن را به عنوان یکی از اولین رنگ‌های رنگدانه‌ای ساخته شده از طریق فرآیندهای تبدیلی تثبیت می‌کند. در حالی که تقریباً هر نوع استخوانی قابل استفاده بود، دستور العمل‌های تاریخی ترجیح خاصی را برای منابع استخوانی خاص نشان می‌دادند. سفید خاردار، نوعی از سفید استخوانی، به طور خاص از شاخ گوزن قرمز نر اروپایی، که معمولاً به عنوان گوزن شناخته می‌شود، گرفته می‌شد.

شاخ‌ها، که ساختارهای استخوانی هستند، سالانه با ریختن آنها توسط گوزن‌ها در طول زمستان به دست می‌آمدند و مانند سایر استخوان‌ها، مراحل جمع‌آوری و آماده‌سازی را طی می‌کردند. اجزای اصلی سفید استخوانی ترکیبی از فسفات کلسیم و کربنات کلسیم است که در صورت آسیاب شدن، پودری سفید مایل به خاکستری و زبر ایجاد می‌کند. این بافت که ماهیتی کمی ساینده دارد، کاربردهای عملی پیدا کرده است، مانند استفاده از آن در تهیه کاغذ برای طراحی های با تکنیک قلم نقره‌ای.

 سفید استخوانی هنگامی که با چسب مایع گرم پوست خرگوش مخلوط می‌شد، به عنوان یک لایه آستر عمل می‌کرد و چسبندگی آن را به سطوح افزایش می‌داد.

 فراتر از نقش آن در مدیوم ‌های هنری، خمیری متشکل از آب و سفید استخوانی به عنوان یک عامل صیقل‌دهنده برای مجسمه‌های فلزی و ظروف نقره‌ای پدیدار شد. تطبیق‌پذیری سفید استخوانی، که از ریشه‌های باستانی آن ناشی می‌شود، قابلیت سازگاری آن را در تلاش‌های خلاقانه و عملی مختلف در طول تاریخ بشررا نشان می‌دهد.

سیاه استخوانی

مشابه تولید سفید استخوانی، تولید سیاه استخوانی شامل قرار دادن قطعاتی از استخوان‌های حیوانات در یک  ظرف بوته و قرار دادن آنها در معرض گرمای شدید با احاطه کردن آنها با زغال‌های سوزان است. با این حال، یک تمایز اساسی در فرآیند جلوگیری از تبدیل استخوان‌ها به خاکستر وجود دارد . ظرف برای جلوگیری از قرار گرفتن در معرض هوا پوشانده می‌شود.

عدم وجود اکسیژن در هنگام قرار گرفتن در معرض گرمای زیاد، استخوان‌ها را به زغال کربنیزه تبدیل می‌کند که متعاقباً با استفاده از هاون پودر می‌شود. همانطور که در هنر ماقبل تاریخ در مصر، یونان و روم مشهود است، سیاه استخوانی همچنان در قرون وسطا و رنسانس یک رنگدانه برجسته بود. نقاشان هلندی قرن شانزدهم، به ویژه، از ویژگی‌های فیزیکی متراکم آن برای به تصویر کشیدن واضح لباس‌ها استفاده می‌کردند.

صنعتگران قرون وسطایی با شستن رنگدانه با آب، فیلتر کردن آن و آسیاب کردن آن تا غلظتی ظریف‌تر روی یک تخته سنگ، فرآیند تولید را بیشتر اصلاح کردند و شدت رنگ را تشدید کردند. کیفیت آماده‌سازی و نوع استخوان مورد استفاده در این فرآیند، طیف رنگ‌های سیاه تولید شده را از آبی- سیاه تا قهوه‌ای تعیین می‌کند.

در دوره‌های اولیه، سیاه استخوانی به اندازه سیاه زغالی، احتمالاً به دلیل سختی ماده اولیه و دشواری آسیاب کردن آن به صورت پودر ریز مورد استفاده قرار نمی‌گرفت. اگرچه سیاه استخوانی هنوز هم امروزه مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما اغلب با نام "سیاه عاجی" به بازار عرضه می‌شود. سیاه عاجی واقعی به طور سنتی با زغال کردن قطعات عاج ضایعاتی ایجاد می‌شد، اما به دلیل کمبود عاج، دسترسی به آن محدود بود. با ممنوعیت تجارت عاج، رنگدانه‌ای که با نام "سیاه عاجی" فروخته می‌شود، اکنون معمولاً از سیاه استخوانی با محتوای کربن اضافه شده برای افزایش تیرگی آن تشکیل شده است.

سفید گچی

استفاده از گچ، چه به صورت مستقل و چه به صورت مخلوط با گل اخری برای افزایش درخشندگی آنها، طیف رنگ‌های موجود را به طور قابل توجهی گسترش داد. گچ که به وفور در دسترس بود و به راحتی به پودر ریز تبدیل می‌شد، تا زمانی که یونانیان باستان، سفید سربی را معرفی کردند، جایگاه غالب را داشت.

گچ، یک ماده معدنی نرم به نام کلسیت یا کربنات کلسیم، از بقایای فسیل شده جلبک‌های فیتوپلانکتون میکروسکوپی سرچشمه می‌گیرد و رسوبات ضخیم و گسترده‌ای را تشکیل می‌دهد. صخره‌های سفید نمادین در امتداد خط ساحلی جنوبی انگلیس، نمونه‌هایی از سازندهای گچی مشهور هستند.

انواع مختلف گچ، مانند گچ سفید انگلیسی، گچ بولونیا و گچ شامپاینی، از اوایل رنسانس برای ایجاد زمینه گچی سنتی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. ماده گچ، یک سطح آستری مانند سفید درخشان فراهم می نماید که در ساخت تابلو‌های چوبی پیچیده برای محراب‌های کلیسا کاربرد داشت. این لایه، ظاهر شیء را آماده سازی می‌کرد و یک لایه آستر صاف ایجاد می‌کرد که می‌توانست ورقه های طلا یا رنگ تمپرای تخم مرغی روی آن اعمال شود.

با ظهور نقاشی رنگ روغن در قرن پانزدهم، هنرمندان از چوب غیر منعطف به بوم‌های کتان بافته شده انعطاف‌پذیر به عنوان سطوح نقاشی خود روی آوردند. گچ سفت و سخت با آسترهای روغنی انعطاف‌پذیر رنگ شده با سفید سرب جایگزین شد، زیرا گچ هنگام مخلوط شدن با روغن بزرک تقریباً شفاف می‌شود. در نتیجه، استفاده از گچ به عنوان رنگدانه سفید در نقاشی به دلایل مشابه رو به کاهش گذاشت.

 این تغییر، دوره‌ای دگرگون‌کننده را در تاریخ مواد و تکنیک‌های هنری رقم زد. درک تاریخچه تولید رنگدانه و کاربردهای مختلف رنگدانه‌های خاص در زمینه احراز اصالت هنری بسیار حیاتی است، به ویژه به دلیل نقش آن در شناسایی موارد غیرمعمول در نقاشی‌ها.

دکتر سیامک علیزاده